چی زندگی رو اینقدر سختش کرده؟

ساخت وبلاگ

انرژی مغز ما محدوده، وقتی قرار باشه تصمیم‌گیری‌های متعددی انجام بدیم، انرژی مغزی که صرف میشه باعث میشه از کیفیت کارهای دیگه زده بشه!

به نظر من زندگى كلا كار سختيه، مدتيه فهميدم كه چرا سخته، حداقل چرا براى من يكى زندگى سخته، چون همش بايد تصميم بگيرم، از صبح كه از خواب پا ميشم از صبحونه اى كه مى خوام بخورم بگير تا شب كه اول نخ دندون بكشم يا مسواك بزنم بايد همش طى روز تصميم بگيرم، انتخاب كنم، سبك و سنگين كنم، اي خدا، اين بالا و پايين كردن به نظرم از هر آدمى خيلى انرژى مى گيره، براى اينكه موضوع امروز حسابى جا بيوفته، مى خوام گزارش يه تحقیق جالبى رو براتون روايت كنم که شامل دو تا آزمایشه، حتم دارم كه خيلى خوشتون مياد...

آزمایش اول: اولین آزمایش این بود که دو تا میز تو اتاق قرار میدن که روی یکی تربچه سفید بوده و روی اون یکی میز، کیک شکلاتی. بعد شرکت کننده ها رو به سه گروه تقسیم می کنن. از گروه اول میخوان که وارد اتاق بشن ولی بهشون میگن شما فقط تربچه رو باید بخورید و مزه‌اش رو تست کنید بدون اینکه به کیک شکلاتی دست بزنید. به گروه دوم حق انتخاب میدن که هرچی دوست دارن بخورن. برای گروه سوم هیچی تو اتاق نبوده و قرار بوده به در و دیوار نگاه کنن، یعنی نه تربچه ای رو میز بوده و نه کیک شکلاتی. تا اینجا همه چی واضح بود آیا؟

خب در ادامه به هر سه گروه میگن برید یه اتاق دیگه و یک سری سوالات هوش (فضای-هندسی) حل کنید. اما این سوالات اصلا جواب نداشتن یعنی هر چقدرم طرف زور میزد نمی تونست حل‌شون کنه. در واقع، هدف اصلا این نبود که ببینن کی هوشش بیشتره، بلکه می خواستن ببینن کی تایم بیشتری میشینه پای اینا!

نتیجه آزمایش اول: یافته خیلی جالب بود، دیدن کسانی که جزو گروه اول بودن، یعنی اونایی که مجبور بودن تربچه بخورن و شکلات ها رو نگاه کرده بودن فقط ۸.۳۵ دقیقه روی اون پازل های حل نشدنی زور زده بودن. گروه دوم که اجازه داشتن از شکلات ها بخورن این تایم ۱۸.۹ دقیقه شده بود! و گروه سوم هم ۲۰.۸ دقیقه با پازل ها سرو کله زده بودن!

خب چه نتیجه ای میشه تا اینجا از آزمایش گرفت؟ انرژی مغز ما محدوده، وقتی قراره با موضوعی کلنجار بریم، انرژی مغزی که صرف میشه، باعث میشه از کیفیت کارهای دیگه زده بشه. در واقع، منابعی که باعث استمرار در کار و تلاش، مقاومت در برابر خستگی، دقت و تمرکز، کنترل هوس در ما میشه، به دریا وصل نیست و تموم شدنیه. گروه اول باید همش حواس‌شون رو از کیک شکلاتی پرت می کردن، پس باید انرژی مغزی بیشتری می سوزوندن. گروه دوم باید بین شکلات و تربچه دست به انتخاب میزدن. گروه سومم خلاص بودن و به همین دلیل بیشتر از بقیه تونسته بودن با سوالات کلنجار برن.

آزمایش دوم: در آزمایش دوم، با شرکت دانشجوها سه گروه تشکیل میدن، از گروه اول میخوان که بیان راجع به یه موضوعی که با باورهاشون در تضاده صحبت کنن و بهشون الکی میگن که میخوایم روی فن سخنوری شماها تحقیق کنیم. موضوع سخنرانی مربوط میشد به اینکه چقدر خوبه شهریه دانشگاه زیاد بشه (طبیعیه شرکت‌کننده‌ها این موضوع علیه باورشون هست). به گروه دوم میگن ما ازتون میخوایم راجع به همین موضوع شهریه صحبت کنید ولی اینکه راجع به افزایش یا کاهشش باشه دست خودتونه و به گروه سوم نمیگن سخنرانیی کنن ولی یه آزمون بی‌ربط میدادن که الکی حل کنن. خب در انتها از این سه گروه تست پازل های حل نشدنی گرفتن و می خواستن ببینن هر کدوم از این گروه ها چقدر روی این پازل ها زور میزنن!!

نتیجه آزمایش دوم: خب نتایج به این صورت بوده که گروه سوم که سخنرانی نکردن حدود ۲۵ دقیقه روی پازل ها وقت گذاشتن. ولی با کمال تعجب کسانی که سخنرانی مخالف بدون حق انتخاب داشتن (گروه اول) ۲۳ دقیقه زور زدن روی پازل ها. اما گروه دوم که باید بین موضوع سخنرانی انتخاب میکردن ۱۳ دقیقه با پازل ها ور رفتن. پس نتیجه ای که میشه از این آزمایش گرفت اینکه تصمیم‌گیری انرژی بره، خیلی هم انرژی می گیره. بارها از خانوم های مختلف شنیدم که میگن سخت‌تر از آشپزی اینه که انتخاب کنم قرار این دفعه چی بپزم! انتخاب و تصمیم گیری انرژی مغز رو تا ته می لیسه. من هر وقت میرم فیلیمو تا فیلم ببینم، اونقدر برای انتخاب فیلم چونه میزنم که آخرش خسته میشم و میام بیرون و حس فیلم دیدن میپره. تازه بعد خوندن این مقاله فهمیدم موضوع از چه قراره.

انتخاب کردن بسیار برای لوب فرونتال (مغز) ما انرژی بره! چیزی که اصلا ممکنه شما بهش فکر نکنی اینه که این داشتن حق انتخاب انقدر میتونه مغز رو تحت فشار قرار بده که سریع انرژیش خالی بشه. پس این باید هنر شما باشه که زندگیت رو جوری بچینی که نیاز به انتخاب و تصمیم‌گیری مداوم توش حداقل باشه. شما ساعت ها میتونی بشینی یه کاری رو انجام بدی مثلا فیلم دیدن، آشپزی کردن، ورزش کردن ولی اونقدر مغزتون خسته نمیشه نسبت به زمانی که مجبوری بین دو تا گزینه ساده یکی رو انتخاب کنی. مثلا یه مثال بارزش میتونه رفتن به سایت هایی مثل دیجی کالا، اسنپ فود و غیره باشه که این روزا در دوران کرونا خیلی داریم ازش استفاده می کنیم. تنوعی که توی اپلیکیشن ها هست باعث میشه بین اجناس و شما ساعت ها درگیری پیش بیاد و این خودش میتونه انرژی زیادی ازتون بگیره!

باری شوارتز کتابی داره تحت عنوان "پارادوکس انتخاب". تو این کتاب ایشون میگه هر چی گزینه های پیش روتون بیشتر باشه، شما بیشتر احتمالش هست که احساس خستگی و عدم رضایت از زندگی‌تون کنید. اگه یه روز رفتید توی این پیج های مزون و ... مثلا لباس بگیرید، یاد حرف من بیفتید، وقتی قراره از بین هزارتا لباس و تی‌شرت یکی رو انتخاب کنید، حتما انرژی مغزتون افت میکنه، احساس خستگی و بی‌حوصلگی می کنید و بعدش فکر می کنید افسرده شدید یا آدم تنبلی هستید و هزارتا برچسب دیگه به خودتون میزنید، فارغ از اینکه این مکانیزم ساده مغزه که تو رو به این روز انداخته! حالا شما تصور کن این وسواسی‌های بنده خدا چی تو زندگی میکشن، اینا سر هر موضوع کوچیکی باید هزاربار موضوع رو سبک سنگین کنن، مرور کنن، جوانب هر تصمیم رو بسنجن، یا خدا ...

طوفان خنده...
ما را در سایت طوفان خنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9amighi7 بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 20 بهمن 1400 ساعت: 17:01